مردان مریخی، زنان ونوسی؛ چرا جنسیتها از نظر اجتماعی و سیاسی از یکدیگر دورتر میشوند؟
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۷۱۵۹۷
فرارو- نتایج مطالعات نشان میدهند که مردان و زنان نسل Z از نظر سیاسی از یکدیگر دورتر میشوند چرا این طور است؟ چرا این نسل از این نظر متفاوت از نسلهای پیشین است؟ نتایج نظرسنجی اخیر گالوپ نشان میدهد شکاف جنسیتی سیاسی بین زنان و مردان ۱۸ تا ۲۹ ساله عمدتا توسط زنان جوانی که به شدت چرخش به چپ دارند هدایت میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش فرارو به نقل از نیویورک تایمز، سریعترین و سادهترین توضیح برای این تحول آن است که جنبش "من هم"* (Me Too)، انتخاب دونالد ترامپ همگی تاثیر سیاسی نامتناسبی بر زنان جوان داشتند. با این وجود، مانند اکثر توضیحات سریع و ساده در بهترین حالت ناقص است. برای آغاز باید اشاره کرد که چرخش به چپ در میان زنان جوان پیش از جنبش "من هم"، انتخاب ترامپ و رای دادگاه عالی در مورد سقط جنین آغاز شد. علاوه بر این، تغییرات مشابهی در کشورهای دیگر رخ میدهد که این تجربیات سیاسی را به اشتراک میگذارند.
در سطح جهانی زنان به شدت در حال حرکت به سوی طیف چپ از نظر سیاسی هستند و مردان به سمت طیف راست میانه حرکت میکنند به جز در کره جنوبی که مردان به طور قابل توجه و چشمگیرتری به سمت طیف راست از نقطه نظر سیاسی در حال حرکت هستند؛ بنابراین پاسخی که میتوان به پرسش مطرح شده داد بیشتر متمرکز بر فرهنگ است تا سیاست. بدتر از آن این که آنان زندگی جداگانه طولانی تری از یکدیگر داشته باشند تفاوتها بیشتر خواهند شد و در نهایت ایجاد روابط و هم چنین ازدواج و تشکیل خانواده و فرزنددار شدن که جامعه برای پیشرفت به آن نیاز دارد دشوارتر خواهد شد.
از بسیاری جهات جهانی که نسل Z با آن روبرو میشود نشان دهنده اوج تاسف بار تعدادی از روندها است که پیش از تولد اعضای آن نسل اغاز شده بود. این روندها هم سیاست ما را شکل میدهند و هم از سیاست ما فراتر میروند و مبارزه با آنها بسیار دشوار است. نسل Z وارد فرهنگی شده که به طور فزایندهای اتمیزه و منزوی میشود. کتاب پراستناد "رابرت پاتنام" در سال ۲۰۰۰ میلادی تحت عنوان "بولینگ تنهایی: فروپاشی و بازسازی روابط همبسته در امریکا" یکی از مهمترین و پیش بینی کنندهترین توضیحات درباره این روندها است. وابستگی و تعلق خاطر امریکاییها به کلیسا کاهش یافته است.
هم چنین، مشارکت مدنی امریکاییها کاهش یافته است. علاوه بر آن، تعداد دوستیهای آنان نیز کاهش یافته و اکثر امریکاییها احساس عدم تعلق در محل کار خود در جامعه و در کشور خود را اظهار داشته اند. انزوا صرفا در کاهش عضویت کلیسا یا کوچک شدن اعضای باشگاهها آشکار نمیشود. همان طور که "درک تامپسون" اخیرا در نشریه "آتلانتیک" نوشت آمریکاییها کمتر با یکدیگر معاشرت میکنند و بزرگسالان جوان بیشترین کاهش را در معاشرت نشان میدهند. تامپسون مینویسد:"نوجوانان کمتر با هم قرار میگذارند، جوانان کمتر ورزش میکنند، آنان زمان کم تری را با دوستان خود میگذرانند و دوستان کمتری پیدا میکنند".
با این وجود، هر زمانی که درباره "بچههای این روزها" صحبت کرده و از آنان گلایه میکنیم همواره مهم است که به والدین شان نگاه کنیم. نسل Z از بسیاری جهات محصول روندهای فرزندپروری نسل X هستند که آزادی خارقالعاده تربیت را با دوران کودکی مدیریت شده جایگزین کرد که مانع از بازی کردن آزاد شد، فرد را از حل و فصل مستقل منازعات ناامید ساخت و بخش اعظم دوران کودکی را به مجموعهای از فعالیتهای مدیریت شده هدایت کرد که به ایجاد برنامههای پر زرق و برق برای کالجها کمک میکرد، اما بچهها را از بسیاری از شادی و معاشرت خود به خودی دوران جوانی محروم میساخت.
"گرگ لوکیانوف" و "جاناتان هایت" در کتابی تحت عنوان "نازپروردگی ذهن امریکایی" در سال ۲۰۱۸ میلادی به درستی فرزند پروری محافظه کارانهتر و نقش کلیدی آن در چالشهای جوانان امریکایی را برجسته ساخته اند. برای نسل پیش از نسل X پدر و مادرها هر دو سرکار بودند و فرزندان تا زمانی که والدین به خانه باز میگشتند از آزادی کامل برخوردار بودند. البته آنان همواره از این آزادی استفاده مسئولانهای نمیکردند، اما اشتباهات شان ممکن بود به اندازه موفقیتهای شان برای پیشرفت اهمیت داشته باشند.
با این وجود، نسل بعدی مصمم بود که فرزندان اش را به گونهای تربیت کند که اشتباهات مشابهی را مرتکب نشود و بیش از اندازه به دنبال اصلاح شیوه تربیتی بود تا جایی که اگر پیشتر به فرزندان اجاره داده میشد تا محلههای محل زندگی شان را کشف کنند اکنون گاهی اوقات این کاری بی پروا محسوب میشود. نتیجه نظرسنجیها نشان میدهند اکنون درصد بالایی از والدین امریکایی نمیخواهند بدون حضورشان فرزندان شان خانه را ترک کنند. در نتیجه، دوران کودکی با پناهگاه بیشتر و رویکرد محتاطانه زندگی منجر به مشارکت اجتماعی کمتر و مشارکت اجتماعی کمتر منجر به قرار ملاقات کمتر و قرار ملاقات کمتر منجر به کاهش نرخ ازدواج آنان میشود.
تمام این موارد به توضیح این که چرا مردان و زنان زندگی جداگانه تری دارند کمک میکند، اما آیا میتواند توضیح دهنده چرایی دور شدن اعتقادات سیاسی آنان از یکدیگر باشد؟ تا حدی بله. "کس سانستاین" محقق حقوقی در سال ۱۹۹۹ میلادی در مقالهای تحت عنوان "قانون قطبیدگی گروهی" منتشر کرد که در آن واقعیتی را توصیف نمود که بر زندگی ملی امریکاییها حاکم است: وقتی افراد همفکر جمع میشوند تمایل دارند به باورهای مشترک شان شور و حرارت بیش تری بخشند.
همان طور که سانستاین در میان نمونههای دیگر مشاهده کرد "افرادی که با سطح حداقل دستمزد مخالف هستند احتمالا پس از صحبت با یکدیگر باز هم مخالفت بیشتری خواهند داشت". به عبارت دیگر، اگر از قبل تفاوتهای سیاسی بین مردان و زنان وجود داشته باشد (و این فرض درست است که در مجموع مردان محافظه کارتر از زنان هستند) آن گاه این تفاوتها تشدید خواهند شد، زیرا مردان زمان بیش تری را با مردان میگذرانند و زنان زمان بیش تری را با زنان میگذرانند. هر چه مردان و زنان بیشتر زندگی جداگانهای داشته باشند بیشتر انتظار داریم که باورهای جداگانهای را ببینیم.
در اینجاست که گوشیهای تلفن همراه هوشمند و رسانههای اجتماعی ورود چشمگیر خود را ایجاد میکنند. گرایشهای فرهنگی که زن و مرد را از یکدیگر جدا میکند از پیش از زمان ظهور رسانههای اجتماعی وجود داشته اند، اما رسانههای اجتماعی بدون شک این جدایی را بسیار بدتر کرده اند. مردان جوان در حوزه فضای مجازی، سلبریتی ها، اینفلوئنسرها در جوامع مرد محور قرار میگیرند و زنان جوان به سمت افراد زن محور جذب میشوند. این جداسازی خود حتی به پلتفرمها نیز تعمیم پیدا میکندم زنان به شکل نامتناسبی (از نظر تعداد) در تیک تاک حضور دارند و مردان در یوتیوب به وبگردی میپردازند.
در مقابل این پس زمینه ظهور "کارگرایی" (Workism) تا حدی حس شهودی دارد. بیایید به درک تامپسون بازگردیم که این عبارت را در یک مقاله در نشریه "آتلانتیک" در سال ۲۰۱۹ میلادی ابداع و مطرح کرد. تامپسون کارگرایی را این گونه تعریف کرد: "اعتقاد به این که کار نه تنها برای تولید اقتصادی ضروری است بلکه محور هویت و هدف زندگی فرد است". در نظرسنجی پیو در سال ۲۰۲۳ میلادی ۷۱ درصد از آمریکاییها گفتند که "داشتن شغل یا شغلی که از آن لذت میبرند" برای افراد به منظور برخورداری از "زندگی کامل" بسیار اهمیت دارد. در مورد متاهل بودن صرفا ۲۳ درصد چنین نظری درباره اهمیت آن در تاثیر در زندگی کامل داشتند. با توجه به افزایش شکاف فرهنگی بین هر دو جنسیت و کاهش نرخ ازدواج ممکن است هرگز کسی را ملاقات نکنید که واقعاً شما را دوست داشته باشد. اما شما میتوانید سخت کار کنید. شما میتوانید پول در بیاورید.
تمام آن چه گفتیم ما را به کتاب "مردان مریخی، زنان ونوسی" نوشته "جان گری" در سال ۱۹۹۲ میلادی میرساند مانند. بسیاری از کتابهایی که در مورد تفاوتهای زن و مرد صحبت میکنند این کتاب نیز در بخشهایی مبالغه کرده بود. زن و مرد پیچیده هستند و شخصیتهای ما همپوشانی دارند، اما تفاوتهای بین جنسیتها وجود دارد و همچنان ادامه دارد و شکاف سیارهای در حال افزایش است. هر چه بیشتر در مورد روندهای عمیقی که فرهنگ ما را شکل میدهد بیاموزیم بیشتر متوجه میفهمیم که چرا مردان و زنان از یکدیگر بیگانه هستند و چرا بسیاری از افراد تمام قلب روح شان را به اصطلاح به پای شغل شان میریزند. در نتیجه، کارگرایی میتواند باعث شود یک شغل جای جایگاه یک رابطه عاشقانه را بگیرد. در نتیجه، اگرچه ممکن است ما مشتاق ایجاد ارتباطات عمیق و انسانی باشیم، اما اغلب نمیدانیم چگونه آن ارتباط را برقرار کنیم.
* یک جنبش و هشتگ اینترنتی بود که در رسانههای اجتماعی در اکتبر ۲۰۱۷ میلادی گسترش پیدا کرد و بارها به اشتراک گذاشته شد. این هشتگ برای نشان دادن شیوع گسترده تجاوز و آزار جنسی به ویژه در محیط کار و محکوم کردن آن مورد استفاده قرار گرفت.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل رسانه های اجتماعی مردان و زنان امریکایی ها زنان جوان تفاوت ها بیش تری روند ها بیش تر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۷۱۵۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیماران«ایالاس» با امانت دادن تجهیزات به یکدیگر زندهاند
خبرگزاری مهر – گروه استانها: بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS) شایعترین بیماری نورونهای حرکتی و عصبی (MND) پیش رونده که به بیماری خواب اندام معروف است، منجر به از دست رفتن تدریجی عملکرد اعضای بدن به ویژه عضلات میشود و با تضعیف ماهیچهها به تدریج فرد به فلج عمومی مبتلا میشود؛ این بیماری در نوع پیشرفته توان تکلم را از مبتلایان میگیرد به طوری که فرد بیمار تنها دو تا سه ساعت در روز میتواند، صحبت کند، این بیماری همانند بیماری اماس از نوع ضایعات مغز و اعصاب است، اما در نحوه عملکرد بسیار متفاوت است به طوری که در این بیماری مغز مانع ارسال پیام عصبی به ماهیچههای بدن به ویژه زبان میشود.
هرچند استیون ویلیام هاوکینگ فیزیکدان و کیهان شناسان برجسته جهان از مبتلایان به بیماری ایالاس بود که از هرگونه تحرک عاجز بود؛ نه میتوانست بنشیند، نه برخیزد، و نه راه برود، حتی قادر نبود دست و پایش را تکان بدهد یا بدنش را خم و راست کند، به رغم وخامت و پیشرفت شدید بیماری در سن ۲۱ سالگی، توانست با اتکا به هوش و استعداد سرشار خود و با صرف هزنههای بالایی تا سن ۷۶ سالگی طی بیش از چهل سال با نگارش کتابهایی ارزشمند شناخته شد.
بر اساس گزارش مراکز کنترل و پیشگیری از بیماریها (CDC) حدود ۱۴ هزار و ۵۰۰ تا ۱۵ هزار نفر در ایالات متحده در سال ۲۰۱۶ به این بیماری مبتلا بودند و این بیماری سالانه به طور حدودی در پنج هزار نفر، تشخیص داده میشود که در سراسر جهان از هر ۱۰۰ هزار نفر دو تا پنج نفر به این بیماری مبتلا شوند. علائم اولیه بیماری ALS شامل ضعف یا گرفتگی عضلات است و تمام عضلات به تدریج تحتتأثیر این بیماری قرار میگیرند.
بیماران ALS با امانت دادن تجهیزات به یکدیگر زندهاند
در فرآیند این بیماری با وجود هشیاری کامل، رفته رفته دشواری در گفتار خود را نشان میدهد و با اختلال در تارهای صوتی و خاموشی کلام دیگر افراد بیمار نمیتواند نیازهای خودشان را به اطرافیان بفهماند، ضعف و ناتوانی ناشی از این بیماری، راه رفتن و استفاده از دستها برای انجام فعالیتهای روزانه مانند شستن دست و صورت و لباس پوشیدن را ناممکن میسازد، اختلال و دشواری در تنفس، بلعیدن غذا، مشکل با برق و مخاط (پریدن بزاق در گلو)، تحلیل ماهیچههای تنفسی، گلو و گردن، اجابت مزاج و ایجاد مشکلات حرکتی و برهم خوردن تعادل در هنگام راه رفتن، علائمی است که دیر یا زود به سراغ بیمار مبتلا به ای ال اس خواهد آمد، اینها توضیحات حجتالاسلام دکتر محمد زارعان، مدیرعامل جمعیت حمایت از بیماران ایالاس و نوروپاتی اصفهان در گفتوگو با خبرنگار ایمنا است، آن طور که توضیح میدهد؛ این بیماری پیش رونده میتواند بیمار را در بازهای بین شش ماه تا پنج سال مغلوب کند و جانش را بگیرد.
از او درباره روند درمانی بیماران مبتلا به اسکلروز جانبی آمیوتروفیک میپرسیم و با این پاسخ که تا امروز خبری از درمان قطعی نیست و داروهای پرهزینه و وارداتی این بیماری نیز در بهترین حالت میتواند پیشرفت بیماری را به تعویق بیندازد، مواجه میشویم، که در حال حاضر درمان قطعی برای بیماری ALS در دنیا وجود ندارد، داروهای ریلوزول و آمپول اداراوون (نسخه داخلی الساوا) که از طرف سازمان )FDAاداره موادغذایی و دارویی ایالات متحده آمریکا) تأیید شدهاند، تنها برای توقف کردن سرعت بیماری در اختیار آنها قرار میگیرد و تاکنون بیماری از این طریق درمان نشده است.
به گفته مدیرعامل جمعیت حمایت از بیماران ایالاس و نوروپاتی اصفهان؛ ای ال اس ممکن است از دهه چهارم و پنجم زندگی افراد بالغ بروز کند و بیشتر افراد سن ۴۰ تا ۶۰ سال دچار آن میشوند، طبق شواهد پزشکی درصد کمی، حدود ۱۰ درصد، از ابتلای به ای ال اس ارثی است و جنبه موروثی در ابتلاء به این بیماری بسیار نادر است. افراد مبتلا به این بیماری، نیازمند خدمات همانند دیگر بیماریهای خاص هستند، اما به دلیل نبود شناخت درست از بیماری کمتر به شرایط خاص این بیماران توجه شده است.
۲۸۰ بیمار مبتلا به «ایالاس» در اصفهان
از او درباره جمعیت افراد مبتلا به این بیماری میپرسیم و با برآورد حدود چهار هزار نفر روبهرو میشویم، با این توضیح که برای نخستین بار در کشور، جمعیت حمایت از بیماران «ایالاس» و نوروپاتی از آبان ۹۷ شکل گرفته است که تاکنون بالغ بر ۹۵۰ نفر از سراسر کشور در این جمعیت دارای پرونده و ۳۵۰ نفر نیز در قید حیات هستند، نکته قابل توجه اینکه تا دی ۱۴۰۱ از تعداد ۷۵۰پ رونده تشکیل شده در ارتباط با این بیماری، ۲۸۰ مورد مربوط به اصفهان بوده است.
زارعان شناخت این بیماری را توسط مردم و مسؤولان ضروری دانست و گفت: با این اقدام خیران در راستای حمایت از این بیماران تلاش لازم را انجام خواهند داد، زیرا قرار نگرفتن این بیماری در خانواده بیماریهای خاص به عنوان اصلیترین معضل بیماران درگیر و خانوادههای آنها است که هزینههای هنگفت و میلیونی را ناگزیر میکند که دارایی خود را حتی برای خرید دارو بفروشند؛ ضربالمثل «یه کفش آهنی میخواد و یه عصای فولادی» را در ذهنم تداعی کرد.
او پیرامون سوالی مبنی بر دلایل بروز بیماریای ال اس گفت: علائم اصلی این بیماری روشن نیست، اما آلودگیهای زیستی همچون سرب، مراودات کشاورز با کودهای شیمیایی، سموم، آلودگیهای صنعتی و استرسهای شدید میتواند در بروز آن تأثیرگذار باشد، فرد مبتلا پس از مطلع شدن از نوع بیماری، ابتدا دچار ترس میشود و در پارهای موارد، تشخیص پزشکان را انکار میکند، اما کم کم، بیماری خود را میپذیرد و با از کار افتادن ماهیچهها علائم افسردگی در او بروز میکند.
مدیرعامل جمعیت حمایت از بیماران ایالاس و نوروپاتی اصفهان در ادامه صحبتها، نقش مؤثر حمایتی اطرافیان در فعال ماندن سیستمهای ایمنی این بیماران برای کاهش استرس، اضطراب و علائم افسردگی لازم میداند، زیرا تا مسائل روانی فرد و روحیه آن، برای پذیرش و مقابله با بیماری تقویت شود، چنانچه اطرافیان بیمار، ترس و نگرانی خودشان را به بیمار منتقل کنند، علائم افسردگی بیمار شدت بیشتری میگیرد، فرد مبتلا به دلیل اینکه فرآیند از کار افتادن ماهیچههای خود را میبیند، حساستر شده و آستانه تحمل او کاهش مییابد و به دلیل وابستگی جسمی به اطرافیانش، احساس یاس و حقارت در آن افزایش مییابد.
او با یادآوری این مباحث که نه سن ابتلاء به «اِی ال اس» مشخص است، نه دلیل و نه راه درمان؛ در حین پخش کلیپ هفت دقیقهای افراد بیمار سالهای گذشته از مرحوم غلامرضا قربانی که خود یکی از بیماران اسکلروز جانبی آمیوتروفیک بوده و در سال ۱۳۹۷ با هدف حمایت مادی و معنوی، جمعیت حمایت از بیماران الایاس و نوروپاتی را با مجوز رسمی از وزارت کشور تأسیس میکند به نکتهای مهم اشاره دارد که این افراد هم اکنون نیازمند تجهیزاتی مانند تشک مواج، تخت بیمارستانی، ویلچر حمام و دستشویی، بالابر، پالس اکسیمتر، بایپپ، اکسیژنساز، ونتیلاتور، ساکشن و دو پرستار در طول شبانهروز هستند که هزینههای بسیار زیادی را به خانواده بیماران تحمیل میکند، البته انجام مستمر فیزیوتراپی، کاردرمانی، تنفس درمانی، بلع درمانی، گفتار درمانی و ماساژ درمانی در بهبود شرایط بیمار مؤثر است.
زارعان در ادامه ضمن معرفی مبتلایان با رده سنی و مدت طول عمر، پس از مبتلا به بیماری ایالاس به همقطاران، دوستان و خانوادههای اصفهانی و دیگر استانها از شمال تا جنوب، غرب تا شرق که تمام تجهیزات مورد نیاز آنها توسط پویش مردمی و خیران انجمن جمعیت از بیماران ایالاس اصفهان تأمین میشود، گفت: مشکل اینجاست که با وجود شرایط سخت دوران این بیماری برای مبتلایان، بسیاری از بروکراسی اداری، همکاری و حمایتهای برخی از ارگانها و نهادها به منظور تهیه تجهیزات با وجود نامهنگاری مکرر و تأیید مسؤولان استانی با تأخیرات چنید ماهه اجرا میشود.
بیماران مبتلا به «ایالاس» باید بیماری خود را بپذیرند
از او درباره اینکه چه توصیهای برای مبتلایان به این بیماری دارید تا بتوانند بیماری خود را بهتر مدیریت کنند، افزود: نمیخواهم بگویم که طی دوره این بیماری راحت است. دوره، دوره سختی است و قدم اول قبول کردن این مساله است. اینکه قبول کنیم این اتفاق در زندگی ما رخ داده است. من همیشه از این مثال استفاده میکنم، فکر کنید مشغول زندگی هستید و ناگهان زلزله میشود و خانهای که در آن هستید ویران میشود و زیر آوار میمانید و نمیدانید که زنده از زیر آن بیرون میآیید یا نه؟ اما تمام تلاشتان را میکنید و خودتان را امیدوار نگه میدارید تا آن نیروی کمکی برسد و دست شما را بگیرد و از زیر آوار بیرون بیاورد، بنابراین حضور همراه و حمایت کننده برای فردی که با بیماری ایالاس دست و پنجه نرم میکند بسیار مؤثر و با اهمیت است.
مدیرعامل جمعیت حمایت از بیماران ایالاس و نوروپاتی اصفهان در ادامه صحبتها اظهار کرد: بیماران زیادی که میخواهند درمان را شروع کنند به ما مراجعه میکنند و از عوارض و مشکلاتی که در طی درمان به وجود میآید میپرسند، ما سعی میکنیم روی این نکته تاکید کنیم که: «فکر نکنید تنها هستید! همه در کنار شما هستند و کمک میکنند تا شما بهبود پیدا کنید.» این نگاه امیدوارانه و روشنی که فرد بیمار به آینده پیدا میکند، همان امید به زندگی است.
هرچند جمعیت حمایت از بیمارانای ال اس و نوروپاتی با هدف کاستن از بار جسمی و روانی این بیماری، فعالیتهای بسیاری را از تعامل و همکاری با مراکز درمانی و پژوهشی برای پیشگیری و درمان این بیماری گرفته تا برپایی کلاسهای آموزشی و ورزش درمانی، امانت سپاری رایگان تجهیزات پزشکی وسایل مورد نیاز بیماران به ویژه صندلی چرخ دار، تخت بیمارستانی، تشک مواج و ساکشن، ارائه خدمات مشاوره و توانبخشی مورد نیاز این افراد را با کمک خیران و هزینههای مردمی ارائه میدهد، اما پروسه این بیمار ناشناخته و بدون درمان، حمایت و همراهی مسؤولان را میطلبد.
لازم به یادآوری است که این یک قصه واقعی است؛ همه میدانیم که هیچ کسی برای همیشه در این دنیا نمیماند و به زندگی خود ادامه نمیدهد، بلکه روزی جهان را ترک میکند، پس چه بهتر که با دلی شاد و روحی آرام از این جهان برود. این تنها روز خوشبختی ماست. زندگی فقط یک فرصت است که به ما داده شده و مرگ هم فرصتی دیگر، هرچند غم و شادی تار و پود زندگی هستند و هر دو گذرا، اما شخص امیدوار به خوبی میداند که آنچه به سرعت بخشیدن گذر از سختی کمک میکند؛ امید است.
کد خبر 6089647